Thursday 16 August 2012

نقش قبر گودر

مثه احمقا غذای تو دهنمو به پسرخالم نشون دادم (شما سطح حوصله سر رفتگی رو هم داشته باش) , با قاه قاه فراوون وسط خندش می گه : چه حرکت نوستالژی ای

Friday 10 August 2012

where the hell is my Atlantis* ?

در اون خواب , روباهای زیر آبی ِ من , همه چی حفره حفره شده بود , دیگه تمرکزی نداشتم که از رویای خودم لذت ببرم و فقط داشتم خفه می شدم و نفس کم آورده بودم
خوب می دونی که اون ته مَه ها چه آرامشی دارم , امّا چی از بین برده بودش ؟ اون بی صدای سرمه ای منو

*Atlantis

Saturday 4 August 2012

heat me

فاصله ی کانونی را حفظ کنید تا کانونِ گرم , باقی بماند

Thursday 2 August 2012

some are best , some are test[icle]

در حقیقت رنجوندن و ادامه دادن رنجش , بخشی از وجود درونی و جدا نشدنیه هر انسانیه که خودش رو آدم می دونه وبقیه رو یک عَــــــــــس-هـُـــل